یک دستور غذای پاره پاره که در یک کیسه Ziploc مخفی شده بود و گروهی مهربان از غریبه ها در اینترنت به یک زن مونترالی کمک کردند تا داستان قدیمی خانواده را باز کند و لحظه ای خاص را با نونا خود به اشتراک بگذارد.
وقتی ناتاشا کنتاردی عکسی از آن دستور غذای ایتالیایی را در Reddit پست کرد و برای رمزگشایی دستورالعملهای آن درخواست کمک کرد، انتظار پاسخهای کمی داشت – چه رسد به پاسخی که در نهایت دریافت کرد.
کنتاردی که در مونترال زندگی میکند، کارت دستور پخت چند دهه را در میان انباری که مادربزرگ 88 سالهاش یا به قول خودش نونا نگهداری میکرد، پیدا کرده بود.
او بلافاصله به سمت آن کشیده شد: قهوهای، در امتداد لبههای پاره شده، در عین حال ظریف و به زیبایی با خط شکسته ایتالیایی، با حروف متحرکش که به زیبایی به یکدیگر متصل میشوند.
کنتاردی به استار گفت: «من سعی میکردم آن را بخوانم و بفهمم چیست، و میتوانم چند کلمه از آن به دست بیاورم، زیرا ایتالیایی من قابل قبول است.
او میدانست که دستور غذا توسط نوناش که از خط شکسته استفاده نمیکند، نوشته نشده است. او همچنین میتوانست کلمات مربوط به برخی مواد مانند بادام، شکلات و دارچین را تشخیص دهد. اما غذای واقعی و منشا آن یک راز باقی ماند.
وقتی کنتاردی از نونا که با زوال عقل خفیف زندگی می کند پرسید، او نتوانست پاسخی پیدا کند. او گفت: “من سعی می کردم او را ترغیب کنم، به او نکات کوچکی بدهم تا آن را به خاطر بسپارد، و این کار نکرد.”
بنابراین، با تمام شدن گزینهها، اما مشتاق دانستن دستور غذا، Contardi به Reddit روی آورد.
او تصاویری از این دستور غذا را در Subreddit Old_Recipes پست کرد. در عرض چند ساعت، او دهها پاسخ از غریبهها دریافت کرد که ترجمهها و تحلیلهای خود را از دستور پخت ارائه کردند.
کنتاردی در مورد پاسخ Reddit گفت: «به معنای واقعی کلمه، فک من افتاد. “معمولا وقتی چیزی را در رسانه های اجتماعی به اشتراک می گذارم، نادیده گرفته می شود.”
کاربران با هم توانستند این ظرف را به عنوان سرپتون تشخیص دهند، دسری شیرین پر از میوه های خشک و دانه ها و فر شده و شبیه مار می شود. یکی از کاربران، یک سرآشپز شیرینی پزی و تاریخدان غذا، خاطرنشان کرد که این دستور احتمالاً از اومبریا سرچشمه گرفته است.
همه چیز برای کنتاردی معنا پیدا کرد، زیرا نونا او از آلاچیق، شهرداری مرکزی ایتالیا درست خارج از اومبریا آمده بود.
نونه کنتاردی بلافاصله زمانی که نوهاش جزئیات جدیدی را که از Reddit جمعآوری شده بود به او ارائه کرد، غذا و داستان پشت آن را به خاطر آورد.
این زمانی بود که قطعه پایانی پازل در جای خود قرار گرفت.
“من روبه روی میز از او نشسته بودم و گفتم “نونا، ممکن است مار مار باشد؟” و صورتش روشن شد و گفت: “اوه، بله، این خوب است. رزا این کار را می کرد.» کنتاردی به یاد می آورد.
رزا، 91 ساله، خواهر شوهر نونا او است. او در یک مزرعه گاو در کنار جاده ای که نونه کنتاردی در آنجا زندگی می کرد، بزرگ شد.
کنتاردی پس از اطلاع از داستان کامل در Reddit توضیح داد: «نونا من وقتی خیلی جوان بود با شوهرش آشنا شد. او مجبور بود هر روز با گاوها از کنار خانه او عبور کند تا آنها را برای نوشیدن به آب ببرد.
در طی آن مکالمه مادربزرگ و نوه، که حدود یک ساعت به طول انجامید، نونه کنتاردی توضیح داد که چگونه رزا بیشتر دستور العمل هایی را که خانواده هنوز هم امروز می پزند، به او آموخت.
کنتاردی تاکید کرد که غذا نقش مهمی در خانواده او دارد. “در واقع، غذا زبان عشق خانواده من است. هر سال برای هر مناسبتی، همه را در آشپزخانه کوچک (غیرقانونی) جمع می کنیم و همه شغلی دارند – حتی کودکان نوپا.
آن آشپزخانه فضایی است که کنتاردی به خوبی می شناسد. او به یاد می آورد که چگونه روزهای کودکی خود را در تعطیلات تابستانی در آنجا سپری می کرد و با خانواده اش آشپزی می کرد.
در تمام این سالها، او مرتباً با نونهاش که مبتلا به آرتروز است و به کمک در آشپزخانه نیاز دارد به آشپزی و پختن غذا ادامه میدهد.
همانطور که نونای او بزرگتر می شود، کنتاردی گفت که لحظاتی مانند این که در دستور پخت سرپتون به اشتراک گذاشته شده است، فوق العاده خاص هستند.
او گفت: “خیلی زیبا بود، زیرا ما اغلب اوقات چنین اوقاتی را با او نداریم.”
به مکالمه بپیوندید