داستان های زیادی برای جنبش آب و هوا وجود دارد.
برخی به شهادت جیم هانسن، دانشمند ناسا در مقابل کنگره ایالات متحده در سال 1988 اشاره می کنند. برخی دیگر می گویند که این امضای کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد تغییرات آب و هوایی در ریودوژانیرو در سال 1992، یا پروتکل کیوتو در سال 1997، یا توافقنامه پاریس در سال 2015 بود.
اما تعداد کمی به یاد دارند که تورنتو میزبان یکی از اولین نشستهای مهم آب و هوایی در سال 1988 بود و با صدور بیانیهای پایانی هشدار داد که «اتمسفر زمین با سرعتی بیسابقه در حال تغییر است» و «پیامدهای نهایی میتواند پس از یک جنگ هستهای جهانی باشد». در آن زمان بود که دیوید سوزوکی – یکی از مشهورترین مجریان تلویزیونی کانادا در آن زمان – مجذوب خود شد.
او کتابی با عنوان «موضوع بقا» در مورد اجماع علمی در حال ظهور پیرامون خطرات تغییرات آب و هوا نوشت و سپس بنیاد خود را راهاندازی کرد که به یافتن و ترویج راهحلها اختصاص داشت. و او هرگز به عقب نگاه نکرده است.
سوزوکی 87 ساله، متخصص ژنتیک، ارتباط دهنده با استعداد، نویسنده 16 کتاب، دریافت کننده 29 درجه افتخاری، همراه با نشان کانادا و نماد فرهنگی از ساحلی به ساحل دیگر، یک مدافع سرسخت برای آب و هوا و سیاره زمین است.
از زمان اعلام بازنشستگی خود به عنوان مجری برنامه زیست محیطی شاخص CBC، “طبیعت اشیا” پس از 44 سال، او می گوید که از برنامه سفر و سخت گیری های پخش ملی “رهایی” یافته است و اکنون می تواند بر نقش خود به عنوان یک بزرگتر، درس های آموخته شده از زندگی در پیوند علم و فعالیت را ارائه می دهد.
او به استودیوی پادکست ستاره آمد تا درباره حرفهاش، جنبش آب و هوا، راهحلهای تکنولوژیکی و مبتنی بر طبیعت و اینکه چگونه نقش خود را بعد از تلویزیون تکامل مییابد، صحبت کند. اینها برخی از نکات برجسته گفتگو هستند که برای طولانی و وضوح ویرایش شده اند.
در مورد نقش بزرگان
وقتی بزرگتر هستید، همان منافع مشترک را ندارید. من مجبور نیستم الاغ کسی را ببوسم تا شغل، افزایش حقوق یا ترفیع بگیرم. من بسیار فراتر از نگرانی در مورد شهرت، پول یا قدرت هستم. بنابراین به من این امکان را می دهد که حقیقت را از صمیم قلبم بگویم بدون اینکه همه آن چیزها چیزی را که می گویم خدشه دار کند. و معتقدم این مهمترین بخش زندگی من است. به عنوان بزرگتر، ما این امتیاز را داشته ایم که یک زندگی کامل داشته باشیم. ما اشتباه کرده ایم ما شکست هایی داشته ایم شاید موفقیت هایی داشتیم. اینها درسهای زندگی هستند و کار ما اکنون این است که آن زندگی را غربال کنیم تا برخی از درس های مهم را به جوانان منتقل کنیم تا آنها اشتباهات مشابه را مرتکب نشوند.
من در دهه 60 و 70 در جنبش صلح شرکت داشتم و یکی از قدرتمندترین گروه ها دریاسالاران و ژنرال های بازنشسته علیه جنگ هسته ای بودند. اینها افرادی هستند که از سیستم عبور کرده بودند و می گفتند: «ما به بازدارندگی هسته ای نیاز داریم. ما باید زرادخانه خود را بسازیم. و لحظه ای که بازنشسته شدند، می توانستند حقیقت را به ما بگویند. گفتند: این دیوانه است. اینها ما را امن تر نمی کنند. و تاثیر قدرتمندی داشتند. بنابراین من از مدیران عامل و رؤسای شرکتها میخواهم، به خاطر خدا، پس از بازنشستگی و کسب درآمد، حقیقت را بگویید. حقیقت را به ما بگویید.
از روی تعصب خودش
ما در تمام سالهایی که «طبیعت اشیاء» را اجرا کردهام، تحت تأثیر قرار گرفتهایم، زیرا مسائل مربوط به چوببرداری، ناپدید شدن پرندگان، (مضرات ناشی از) سوختهای فسیلی را پوشش دادهایم. و آیا بخش شرکتی می گوید: “من نمی دانم اگر “ماهیت چیزها” درست باشد چه؟
این هرگز پاسخ نیست. همیشه این است: “شما مغرضانه هستید، CBC. شما مغرضانه هستید، “ماهیت چیزها”. و وقتی انتقادی به من وارد می شود این است: “آن پسر را از روی آنتن بردار!” یا “اخراجش از دانشگاه!” و همه آنها راهی برای عدم رویارویی با مسائل مطرح شده هستند.
بله، ما مغرضانه هستیم. شکی در آن نیست اما تعصب ما این است که عمیقاً در دنیای طبیعی جا افتاده ایم. و هر کاری که با دنیای طبیعی انجام می دهیم، مستقیماً با خودمان انجام می دهیم. این تعصب ماست
در مورد اینکه چه کسی مسئولیت رسیدگی به تغییرات آب و هوا را دارد
این افراد هستند، اما سیستمی است که ما در آن تعبیه شده ایم. همه ما به طرق مختلف مشارکت داشته ایم. مشکل این است که ما سیستمهایی ایجاد کردهایم – و این در قلب آن است – (که) خود را از شبکه روابط (در طبیعت) جدا کردهاند.
ما فکر می کنیم دنیا یک هرمی است که در آن در اوج هستیم و هر چیز دیگری که در پایین است برای ماست. همه قوانین ما، اقتصاد ما، سیاست ما بر این فرض بنا شده اند. ما در رأس هرم هستیم و مسئول همه آن هستیم. ما باید به یاد داشته باشیم که ما بخشی از شبکه ای از روابط هستیم. ما فقط یک رشته کوچک درون آن هستیم.
در مورد اینکه آیا اقدام فردی یا جمعی مهمتر است
هر دو. مردم همیشه به دنبال یک گلوله جادویی هستند. یکی نیست آنها می گویند: “ما چه کنیم؟ یک چیز چیست؟ خوب، می دانید، ما می توانیم رفتار خود را تغییر دهیم. و راه هایی برای ایجاد تفاوت بزرگ به صورت فردی وجود دارد. و من می توانستم در مورد آن صحبت کنم. اما نکته دیگر این است که ما در سیستمی زندگی می کنیم که در آن تصمیمات بزرگ گرفته می شود و باید کسانی را که نماینده ما هستند چکش کنیم.
ما می گوییم دموکراسی بهترین سیستم است، (زیرا) همه افراد واجد شرایط رای دادن اکنون می توانند سیاست دولت را تعیین کنند. اما بچه ها رای نمی دهند. نسل های آینده رای نمی دهند و با این حال، تصمیماتی که امروز گرفته می شود، بیشتر از ما تحت تأثیر قرار می گیرند.
در مورد انرژی هسته ای
البته، هسته ای آن گازهای گلخانه ای را که سوزاندن سوخت های فسیلی دارد، ندارد. اما من فکر می کنم آنچه ما آموخته ایم این است که وقتی همه تخم های خود را در یک فناوری بزرگ و بزرگ قرار می دهید، بسیار بسیار آسیب پذیر می شوید. هیچ راهی وجود ندارد که هسته ای بتواند بخشی از چالشی باشد که در حال حاضر داریم.
هسته ای احتمالاً نمی تواند در 20 سال آینده به عنوان یک راه حل مهم وارد عمل شود. و این در صورتی است که شما یک برنامه ساختمانی همه جانبه داشته باشید. SMR ها – راکتورهای هسته ای کوچک (مدولار) – ما حتی نمی دانیم که آیا آنها یک احتمال هستند یا خیر. مقیاس رآکتورهای هسته ای کوچکی که برای مقابله با آن مورد نیاز است بسیار زیاد خواهد بود. و این راه در آینده است. ما در حال حاضر (با) سر و کار داریم و اتمی راه حل نیست.
آنها (ساخت زمان زیادی طول می کشد) و گران ترین هستند. و، می دانید، تمام مشکلات (سایر) مرتبط با آن وجود دارد. من می دانم که صنعت دوست دارد بگوید، “اوه، نه، مردم توسط انرژی هسته ای کشته نشدند.” ما نمی دانیم وقتی شما ایزوتوپ هایی را ایجاد می کنید که هزاران سال دوام می آورند، اثر بلندمدت چیست.
در مورد استخراج معدنی حیاتی برای باتری ها
استخراج معادن یکی از مخرب ترین فعالیت هایی است که ما داریم. و من فکر می کنم مکانی که ما باید تقریباً تمام معادن خود را در حال حاضر انجام دهیم، در زباله های ما است، مناطق زباله ما. ما باید شروع به استخراج زباله هایمان و همه جاهایی کنیم که همه چرندیاتی را که ساخته و مصرف کرده ایم در آنها ریخته ایم.
مطمئناً باتری ها باید بخشی از آینده ای باشند که به سمت آن می رویم. من فکر می کنم که لیتیوم در حال حاضر بهترین اتمی است که می توانیم استفاده کنیم. اما باتری های سدیمی هستند که در حال بیرون آمدن هستند. اونا سنگین ترن آنها نمی توانند انرژی زیادی در خود نگه دارند. من فکر می کنم که باید امیدوار باشیم که در آینده باتری هایی با ابعاد کاملاً متفاوتی وجود داشته باشد.
اما مشکل اکنون این است که لیتیوم به اتم انتخابی تبدیل شده است و تقاضا بسیار زیاد خواهد بود. در حال حاضر تصمیمی در مورد اینکه آیا ما باید کف اقیانوس را استخراج کنیم، گرفته می شود، زیرا ذخایر عظیم لیتیوم وجود دارد. اکنون این جنون مطلق نوع ماست. ما یک حیوان زمینی هستیم و باید بسیار مراقب باشیم. ما چیزی در مورد اقیانوس هایی که 70 درصد از سیاره زمین را پوشانده اند نمی دانیم و می خواهیم برای بدست آوردن لیتیوم وارد آن شویم و آن را زباله کنیم؟ این راه حل نیست.
در مورد اینکه چرا کانادا باید انتشار گازهای گلخانه ای خود را کاهش دهد، اگرچه ما نمی توانیم تغییرات آب و هوایی را به تنهایی برطرف کنیم
این همان استدلالی بود (شنیدم) در کیوتو در سال 97. هیأت آلبرتا آنجا بود و آنها میگفتند که ما یک بخش بیاهمیت (از انتشارات جهانی) هستیم. چرا باید تحت (محدودیت) قرار بگیریم؟ و پاسخ من در آن زمان همانطور که اکنون است، اول از همه، ما بخشی از مشارکت کنندگان اصلی هستیم و ما کشورهای ثروتمند هستیم. ما چه حقی داریم که از کشورهای در حال توسعه بخواهیم کاری را که ما انجام داده ایم انجام ندهند؟
ما برای کشورهای فقیرتر الگو قرار می دهیم که سعی کنند از آن پیروی کنند. آنها می خواهند به ثروت و موقعیتی برسند که ما در آن هستیم. ما نمونه آن هستیم. اگر نمی توانیم نشان دهیم که این مسیر اشتباه است، باید تغییر کنیم، چرا آنها باید به ما توجه کنند؟
در نسخه طبیعت از راه حل های مبتنی بر طبیعت
مشکلی که ما با آن روبرو هستیم این است که زمان ما تمام شده است. ما به سادگی وقت نداریم در طول تاریخ حیات روی این سیاره به مدت 3.9 میلیارد سال، این پنج انقراض بزرگ وجود داشته است. نود و پنج درصد از موجودات زنده از سوابق فسیلی ناپدید می شوند. و طبیعت بهبود یافت. منظورم این است که این یک تغییر حیرت انگیز است. اما 10 میلیون سال طول کشید. و این نکته است. طبیعت همیشه پیروز خواهد شد.
مردم می گویند: “ما در حال نابودی سیاره زمین هستیم. ما سیاره را تغییر می دهیم، زیست کره را نابود می کنیم. اما زمین و طبیعت ادامه خواهند داد. شاید کاملاً متفاوت باشد، اما ادامه خواهد داشت. به ما نیازی ندارد
ما در حال تلاش برای تقویت طبیعت هستیم. بنابراین مردم می گویند، “ما باید شش تریلیون درخت بکاریم.” ما باید از استفاده از طبیعت به عنوان کمکی برای خود دست برداریم و در مورد یک جنگل یا یک تالاب به عنوان یک مخزن کربن صحبت کنیم. نه. ما باید طبیعت را تنها بگذاریم. اما چون وقت نداریم این کار را نمی کنیم.
بنابراین ما درختانی را با این فرض میکاریم که کربن کافی برای رهایی ما از این مشکل مکش کنند. و زمان می برد. و هیچ راهی وجود ندارد که بتوانیم آن را افزایش دهیم.
در طبیعت ما را شگفت زده می کند
پس از (جنگ جهانی دوم)، ما به لیمینگتون، انتاریو، در دریاچه ایری رسیدیم، و هر بهار یک جوجه مگس بزرگ وجود داشت که باورتان نمیشود. آنها از آب بیرون می آیند. آنها 24 ساعت زندگی می کنند و اساساً غدد جنسی در پرواز هستند. آنها فقط باید یک شریک پیدا کنند، جفت گیری کنند و بمیرند و لاشه آنها در سواحل یک متری انباشته شود. آنها خانهها را میپوشانند تا از پنجرهها نبینی. آنها بزرگراه ها را می پوشاندند و ماشین ها با سر خوردن روی بدنشان تصادف می کردند. در عرض یک دهه، آنها رفتند. آن زیست توده عظیم به دلیل آفت کش ها از بین رفت. کشاورزان شروع به استفاده از آنها در مقادیر انبوه کردند و آنها به دریاچه شسته شدند. و دریاچه ایری بلافاصله پس از آن مرده اعلام شد.
من جمع می کنم دریاچه ایری، اکنون بازگشته است. و مردم همیشه برای من می نویسند و می گویند: “مگس ها برگشتند.” بله، آنها برگشتند، اما هیچ چیز شبیه آنچه بودند. مشکل ما این است که فراموش می کنیم وفور طبیعت واقعاً چه بوده است.
در تغییر خطوط مبنا
دانیل پولی، یکی از زیست شناسان برجسته شیلات کانادا، این ایده را مبنی بر تغییر خطوط پایه آغاز کرد. هر نسلی فراموش می کنیم که در نسل قبل چه (مانند) بوده است.
کالوم رابرتز کتابی در مورد اقیانوسها نوشت و عکسی روی یک اسکله در فلوریدا وجود دارد که حدود 50 سال پیش گرفته شده است. و ماهیگیرانی را می بینی که با این هامورهای ماهی غول پیکر و چیزهایی آنجا ایستاده اند. و همه آنها با این ماهی ها بسیار خوشحال و افتخار می کنند. سپس یک عکس از همان اسکله 30 سال بعد گرفته شده است. و حالا ماهی ها، غول ها را ندارند، آنها متوسط هستند. ماهیگیران خوشحال هستند. آنها تا حد ممکن خوشحال هستند. و سپس آخرین تصویر یک تصویر فعلی است، همان حوض. و حالا مردم ماهی (ریز) را نگه داشته اند. و هر نسلی فکر می کند این عالی است. این به شما ایده میدهد که تا چه حد ما واقعاً از میزان فراوانی این سیاره کاستهایم.
یادمان نمی آید چه شکلی بود. به همین دلیل است که در میان مردم بومی، بزرگان برای آنها اهمیت زیادی دارند. آنها دنیا را همانطور که از طریق بزرگانشان آموخته اند به یاد می آورند.
به مکالمه بپیوندید